دوشنبه 87 آذر 25 , ساعت 8:5 عصر
به نام صاحب سلام
سلام.مثل پرنده ای با پرانی سیاه و کمی سفید برسراپرده عشق در حال پروازم.
من تشنه حقیقتم؟؟؟.عشق را در بازار خریده ام تا در این سفر روحانی تنها نباشم.
ویژه ای می گوید برای رسیدن به هدف (ببخشید حقیقت) باید صراط مستقیم را پیشه کرد.
من دنبال اینم که از فراسوی زمان» در گذر کلام»از صاحب سلام، سوال خود را بپرسم!
راستی شما می دانید چطور می شود انسانی سیم خاردار را در آغوش بگیرد تا همرزمانش از روی او بگذرند؟
مگر می شود برای رسیدن به باورها از جان گذشت؟
می خوام بدانم چگونه می شود انسان فرشته ای را به گدائی خود مهمان کند؟
علیرضا عبدی املشی
نوشته شده توسط علیرضا عبدی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ